آیلینآیلین، تا این لحظه: 13 سال و 3 روز سن داره

هستی من

تدارکات تولد دخملی

از دیروز دارم تدارکات تولد دخملیرو می بینم ریسه تولدشو درست کردم وامروز هم قراره برم بعضی از وسایلی که لازمو از بازار بگیرم امیدوار این زحمتی رو می کشم ،تولدش خوب از کار بیاد
21 فروردين 1391

رفتن به بیرون با دخملی

دیروزاز صبح که من تو دلم می خواستم برم بازار برای همون به مامان جونی زنگ زدم وگفتم منم می خوام برم بازار باهام میاد اون هم تو ذوقم زد و نه تازه بچه خوب شده چرا می خوای ببری بیرون می خوای بازهم مریض بشه اونقدر گفت که منم دیگه حرفامو تموم کردم و کسه چه کنم جه کنم دستم گرفتم پری هم گفت برو یه دوروبری نزدیکهای خونتون بزن بالاخره تازه رسیده بودم خونه مامان جونی که به مامان جون گفتم بلوزی که برای ایلین گرفتمو بردی عوض کردی گفت نه به فکرم رسید که اونو بهانه کنم بریم بیرون خواستیم اماده بشیم که دایی ناصر از بیرون اومدو گفت داره خاله فریده اینا میاین مامانی هم گفت به من چیزی نگفتن احتمالا فردا بیاین باز هم گیر کردیم به مامان جون گفت...
20 فروردين 1391

بدون عنوان

در راه برگشت بودیم که بابایی تلفن زد که شما کجایین بهش گفتیم رفتیم نصفراه و الان هم شهریار هستیم داریم برمی گردیم رفتیم خونه و بابایی گفت هواخوبه بیایین بریم بیرون یه دوری بزنیم و برگردیم چند روزی بود که به بابایی میگفتم بریم بیرون ولی بابایی نمی رفت دیروز با مامان جونی رفتیم الان میگه بیرون بریم به دخملی می می دادیم و رفتیم بیرون یه دوری زدیم ساعت ٨:٣٠ عصر بود که بابایی گفت می دونم الان اگه بریم نمی تونی چیزی درست کنی بیای بریم جگر پزی با هاش رفتیم جگری ولی دخملی اونموقع خواب بود چون موقع دراومدن حدود نیم ساعتی توی کالسکه اش نشست بعدا فقط می خواست بیاد بغل اونقده گریه کرد حتی یه لحظه هم دیدیم برگشته رو زانوهاش نشسته ...
20 فروردين 1391

کوتاه کردن موهای دخملی

دیروز بالاخره بابایی موهاتو کوتاه کرد بعد از کوتاه کردن هم رفتیم حموم این هم موهای کوتاه شده دخملی این هم عکس دخملی بعد از اصلاح و حموم نازگلم شبیه پسرها شده ...
19 فروردين 1391

بدون عنوان

سلام نازگلم خوبی خوشی عزیز دلم از اونجایی که ما همیشه روز جمعه ها میریم خونه عزیزجون دیروز هم به همون روال داشتیم میرفتیم  ولی چون بابایی شیفت بود برنامه ریزی نکرده بودیم چطوری بریم صبح که بابایی رفته بود شرکت از اونجا تماس گرفت که الان با باباجون صحبت میکنم بهتون خبر میدم نیم ساعتی گذشت ولی خبری نشد به بابایی زنگ زدم که چی  شد گفت بهش گفتم ولی گفت نمی تونم چون شماره ماشینو در اوردم و اونجوری نمی تونم برم بعد بابایی بهم گفت خودت تماس بگیر ببین چی میشه حرف تورا گوش میده منم تماس گرفتم به من هم اونجوری گفت منم به بابایی گفتم بابایی گفت خوب نمیریم دیگه شما خونه باشین، منم برای ناهار میام دخملی هم که خواب بود ...
19 فروردين 1391

بالا رفتن دخملی از پله ها

دخملی هرروز از پله ها بالا میره تا پیش دایی نویدش بره دایی نویدش اونجا با کامپیوتر بازی میکنه ولی پایین اومدنشو هنوز یاد نگرفته مامان جونی میگه  می خواد با کله بیاد پایین کار من از صبح شده دخملیرو از پله ها پایین اوردن خودش در کنار پله ها یه طاقچه ای هست که مامان جونی اونجا گل و قندون میذاشت از وقتی دخملی یاد گرفته از اونجا بالا بره مامان جونی اونجارو جمع کرده دخملی هم اول میره اونجا کمی میشینه بعد میره پیش دایی نویدش الهی قربونت برم ...
17 فروردين 1391

بدون عنوان

ایلین از اون دسته از بچه هایی است که به همه چیز دست میزنه دو سه روز که به وسایلی که توی میز تلویزیون چیدم دست میزه و میره استکانو از اونجا برمیداره با دست میزنه به زمین تا بشکنه یا گل نقره هایی که روش روبان است روباناشو با دست میگیره و میخواد بندازه زمین می ترسم وقتی اونارو میکشه کنسوله اینه بیوفته رو سرش باید همه چیرو قایم کنم تا چیزی دم دستش نباشه برگ گلهارو می چینه گل و خاک گلدانارو میریزه زمین دیگه همه چیرو گذاشتیم بالای اپن و جاهایی دستش بهش نرسه قربونش برم خیلی شیطون شده ...
17 فروردين 1391

شیطنتهای ایلین کوچولو

عروسکم تازگی ها خیلی شیطنت میکنه میره کشوی بوفه مامان جونی رو باز میکنه تا وقتی هم باز نکنه دست بردار نیست اگه اونا رو باز کنه برای کیفش بشه میره سر کمد دایی ناصرشو ،درشو باز میکنه و وسایلشو میریزه بیرون برای خودش یه کیفی میکنه که نگو خیلی بلا شده از همه چیز استفاده میکنه تا سر پا بایسته چند قدمی هم با کمک گرفتن از مبل ها میره جلو دیروز داشتم از یخچال شیر برداشتم تا شیر خرما درست کنم دخملی تا دید در یخچال بازه زودی خودشو رسوند می خواست از قفسه هاش گوجه و سیب برداره تمام شیشه های مربا رو بریزه زمین دخملی خیلی به گوجه علاقه داره یه روز داشتیم با بابایی یخچالو تمیز میکردیم گوجه هارو شستم و  توی ظرف طرف دیگه ای گذا...
17 فروردين 1391

کوتاه کردن موی دخملی

احتمالا موهای دخملیرو فردا بابایی کوتاه کنه آخه موهای جلوی سرش خیلی بلند شده نمی دونم بذاره یا نه ازش کس میندازم و میذارم تو وب ...
17 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هستی من می باشد